معنی کپتل بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
کپتل بزوئن
پرتاب کردن
ادامه...
پرتاب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کپل بزوئن
پرتاب کردن، نوعی معامله و یا اهدای هدیه به عروس یا فردی که بسیار عزیز
ادامه...
پرتاب کردن، نوعی معامله و یا اهدای هدیه به عروس یا فردی که بسیار عزیز
فرهنگ گویش مازندرانی
کتل بزوئن
یاوه گفتن، حرف بیهوده زدن
ادامه...
یاوه گفتن، حرف بیهوده زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کندل بزوئن
تلمبه زدنتلم برای تبدیل ماست به دوغ و کره
ادامه...
تلمبه زدنتلم برای تبدیل ماست به دوغ و کره
فرهنگ گویش مازندرانی
کتک بزوئن
نشان کردن، با کلوخ چیزی یا کسی را هدف قرار دادن
ادامه...
نشان کردن، با کلوخ چیزی یا کسی را هدف قرار دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
کته بزوئن
زاییدن سگ و گربه
ادامه...
زاییدن سگ و گربه
فرهنگ گویش مازندرانی
کفتل بزئن
پرتاب کردن چیزی به سوی نشانه
ادامه...
پرتاب کردن چیزی به سوی نشانه
فرهنگ گویش مازندرانی
کوت بزوئن
توده کردن، روی هم ریختن، انباشتن
ادامه...
توده کردن، روی هم ریختن، انباشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پت بزوئن
حرکت کردن، تکان خوردن
ادامه...
حرکت کردن، تکان خوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پل بزوئن
گوسفندان را در محوطه ای محصو گرد آوردن
ادامه...
گوسفندان را در محوطه ای محصو گرد آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی